دفتر خاطرات نی نی قهرمان (قسمت دوم)
(برگرفته ازوبلاگ نی نی ما لبخند خدا ) بازگشت نینی قهرمان تاریخ: بازم که پرسیدی؟ بنویس دومین روز سال عام النینی! روز: آها منظورت چند شنبه است؟ بنویس الانم نمیدونم! ساعت: فکر کنم ویولت یا سواچه! الانه که نیگا میکنم میبینم سیکو پنجه! مکان: من حیث مجموع و به جهت حضور انبوهی از عمو و عمه و خاله و دایی و بابا بزرگ و مادر بزرگ و بچههای بیتربیتی که به جای امضای هی لپم میکشند، باید منزل یکی از این هواداران نزدیکم باشه!! موقعیت: چی میگه؟ شرح داستان: در مسیر ورزشگاهی (بیمارستان) که تو اون ضربه فنی شدم، اما چیزی از ارزشام کم نشد تا خونه که کلی راه بود حتی یه دقیقم پام به...
نویسنده :
مامان
8:51