امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

میوه دلم

دفتر خاطرات نی نی قهرمان (قسمت دوم)

1390/4/7 8:51
نویسنده : مامان
485 بازدید
اشتراک گذاری

(برگرفته ازوبلاگ نی نی ما لبخند خدا )

بازگشت نی‌نی قهرمان niniweblog.com

تاریخ: بازم که پرسیدی؟ بنویس دومین روز سال عام النی‌نی!

روز: آها منظورت چند شنبه است؟ بنویس الانم نمی‌دونم!

ساعت: فکر کنم ویولت یا سواچه! الانه که نیگا می‌کنم می‌بینم سیکو پنجه!

مکان: من حیث مجموع و به جهت حضور انبوهی از عمو و عمه و خاله و دایی و بابا بزرگ و مادر بزرگ و بچه‌های بی‌تربیتی که به جای امضای هی لپم می‌کشند، باید منزل یکی از این هواداران نزدیکم باشه!! niniweblog.com

موقعیت: چی میگه؟

شرح داستان: در مسیر ورزشگاهی (بیمارستان) که تو اون ضربه فنی شدم، niniweblog.com اما چیزی از ارزشام کم نشد تا خونه که کلی راه بود حتی یه دقیقم پام به زمین نرسید! و همش رو سرو کول هوادارم بودم که مث این که قحطی وسیله بود! niniweblog.com بیش از 5 نفر (راستی 5 تا چند تاست؟) سوار این ماشین شده بودند! niniweblog.com و هی به دو نفر جلویی (قاعدتا باید مامان بابام باشند) می‌گفتند: واااااااای چقد نازه! دوست دارم بخورمش! وای مث این که گیر قبیله آدم خوارا افتادم! تازه فهمیدم چرا اون خانومه منو حموم داد؟!!

بعد که به خونه رسیدم دیدم خبر این مبارزه نابرابر  چنان در دهر پیچیده که یه عالم دیگه از هوادارنم اونجا به صف شدن niniweblog.com که با دیدن جمال من از خود بی‌خود گشته و آنچنان به من حمله کردند که معلوم نبود اگه بزرگترا نبودن فرداش روزنامه‌ها چی می‌نوشتند؟! قهرمان نیامده رفت! سوء قصد به جان قهرمان مگس وزن بوکس و از این چیزا! niniweblog.com

نمی‌دونم چی شد که بی‌اختیار احساس کردم ملت دارن مشکوک نیگام می‌کنند! niniweblog.com همشون بینیشونو تیز کرده بودند و به هم نیگا می‌کردند که یه هو دیدم همشون دارن منو نیگا می‌کنند! که یکی از همون کسایی که تا یه دقیقه پیش برا این که منو بغل کنه از سر و کول همه بالا می‌رفت، داد زد: خربکاری کرده! niniweblog.com

اولین بار بود که این حرفو می‌شنیدم. اما از اونجا که دیگه همه آروم شدن و ازم دور شدن فهمیدم خرابکاری یعنی که اونا فهمیدن اگه خشمگین بشم یه تنه حریف همه میشم. niniweblog.com نمی‌دونم چرا مامان خانوم از این خشم من نترسید و حتی با علاقه زیادتر گفت: فدات شم از این به بعد خرابکاریاتو تو جمع نکن! حتما منظورش این بود که ای قدر خودمو خشمگین نشون ندم که همه ازم بترسن! ناسلامتی اون طفلکی‌ها هوادار منن! niniweblog.com

.............

من شیوه رفع و رجوع این خرابکاری رو نوشته بودم! اما فکر کنم هیئت نظارت بر دست نوشته‌های نی‌نی‌های جهان اونو سانسور کرده! niniweblog.com

بی خیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااال بعدا میگم بعد از اون خرابکاری چی شد. فقط دستم اومد اونایی که می‌خواستند منو بخورند niniweblog.comبا دیدن این خرابکاری می‌گفتند: پیف! اه ... اه!! نیم وجبی چی خورده؟! منم فهمیدم این نارفیقان که می‌بینی دور نی‌نی! مگسانند دور شیرینی!!

niniweblog.com (آقای کارگردان، درسته که من بچم! اما من که می‌دونم این مگس نیست!) niniweblog.com

(ای آقا من که می‌دونم اینم مگس نیست! اما چیکار کنم چاره‌ای نیست!)

تا بعد!

 



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به میوه دلم می باشد