دفتر خاطرات یه نی نی قهرمان
(برگرفته از وبلاگ نی نی ما،لبخند خدا ) تولد یه نی نی قهرمان (قسمت اول) تاریخ: تاریخ چیه؟ روز: نمیدونستم ساعت: از بابام بپرسید! مکان: قاعدتا از آنجا که صدای عنکر الاصوات چند نینی دیگه میاد یا بیمارستانه یا خونه آقای گرفتار! موقعیت: ای آقا! من یه روزه به دنیا اومدم اونوقت شما دارین ازم کنکور میگیرید؟! شرح داستان: من اونجا بودم و هیچ خیالی هم نداشتم بیام بیرون! گاهی یه لگدی، مشتی، پنجه بوکسی چیزی میکوبیدم به دیوار اتاقم که بعدنا فهمیدم شیکم مامان خانوم بوده!! اینم از تاثیرات نیگا کردن شبانه روزی مامان خانوم به فیلمای رزمی! یکی نیست بگه: آخه خواهر من! مادر من! شما رو چه به جکی چان و بروس لی و واند...
نویسنده :
مامان
13:17