به جلو نگاه کنید
سلام امیرمحمدم ،خوبی مامانی ؟
الان که دارم برات می نویسم شما مهدی،مامان وبابا هم سرکار،
تو نی نی سایت یه داستان خوندم گفتم اینجا برات بزارم برات خیلی مفیده هر سال که بزرگتر می شی این رو بخون
پيري براي جمعي سخن ميراند.
لطيفه اي براي حضار تعريف كرد همه ديوانه وار خنديدند.
بعد از لحظه اي او دوباره همان لطيفه را گفت و تعداد كمتري از حضار خنديدند.
او مجدد لطيفه را تكرار كرد تا اينكه ديگر كسي در جمعيت به آن لطيفه نخنديد.
گذشته را فراموش كنيد و به جلو نگاه كنيد
او لبخندي زد و گفت:
وقتي كه نميتوانيد بارها و بارها به لطيفه اي يكسان بخنديد،
پس چرا بارها و بارها به گريه و افسوس خوردن در مورد مسئله اي مشابه ادامه ميدهيد؟
گذشته را فراموش كنيد و به جلو نگاه كنيد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی