جزئيات سفر 2
سلام امير محمدم امروز هم اومدم جزئيات سفرمون رو برات بنويسم رانندگي مامان همانا ، انحراف رفتن ماشين همانا آره ماماني نيمه هاي راه نزديكاي اردستان بود كه بابايي ديگه چشماش باز نمي شد گفت بيا يه كم رانندگي كمن تامن استراحت كنم منم با روي گشاده قبول كردم تازه ماشين رو دنده يك زده بودم كه بابايي گفت با سرعت 70 ،80 تا رانندگي نمي كنيا بعد از چند لحظه به بابايي گفتم كمربندم رو نبستم اونم گفت ببند كه جريمه مي شيم كمر بند بستن همانا فرمون ماشين رو ديگه نمي تونستم كنترل كنم ماشين باسرعت 90 اين طرف و اون طرف مي رفت بابا فرمون رو طرف خودش مي كشيد منم پام روي گاز طرف خودم مي كشيدم اينو بابايي گفت كه ترمز بگير اون موقع هم تو از دست بابايي اف...
نویسنده :
مامان
12:02